به گزارش مشرق، در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد مرد میانسال به نام مهدی، در طبقه چهارم برج نگین دفتر کار داشته و ۶ بهمن، وقتی با پسرش داخل دفتر بوده یکی از دوستانش وارد آنجا شده و پس از ریختن بنزین روی مهدی و وسایل داخل دفتر آنجا را به آتش کشیده و فرار کرده است.
بنابراین موضوع به آتشنشانی اعلام شد و با اطفای حریق مهدی که دچار ۸۰ درصد سوختگی شده بود و پسرش که از ناحیه دست و صورت آسیب دیده بود به بیمارستان منتقل شدند. اما ۵ روز پس از آتشسوزی، مرد ۵۰ ساله به علت شدت سوختگی تسلیم مرگ شد.
اختلاف مالی
تحقیقات از خانواده مقتول و مدارک به دست آمده نشان داد که این جنایت به خاطر اختلافات مالی بوده است. با شناسایی عامل جنایت به نام هومن، به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت، کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند تا متهم را دستگیر کنند. اما زمانی که کارآگاهان اداره دهم به خانه هومن رفتند، مشخص شد که مرد جوان متواری شده است. تحقیقات برای یافتن هومن ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان آگاهی مطلع شدند متهم پس از ماهها به تهران بازگشته و در رستورانی در خیابان شیخ بهایی مشغول به کار است.
بیعانه دویست میلیونی
با مشخص شدن مخفیگاه متهم جوان، پس از هماهنگیهای قضایی با بازپرس محمد تقی شعبانی، کارآگاهان موفق به دستگیری هومن شدند. مرد جوان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و گفت: مقتول در کار گرفتن وام بود و من ۲۰۰ میلیون تومان به او پول دادم تا وام ۵ میلیارد تومانی برایم بگیرد. مدتی که گذشت و متوجه شدم از وام خبری نیست، به سراغ او رفتم و گفتم نمیخواهد برایم وام بگیری و درخواست اصل پولم را کردم. او هم به من یک چک دویست میلیون تومانی داد اما زمانی که برای وصول چک رفتم، متوجه شدم چک جعلی است و بازداشت شدم.
۵ روزی در بازداشتگاه بودم که مقتول مرا آزاد کرد. بعد از آن هر بار به سراغ پولم رفتم بهانهای آورد و دو ماه از این ماجرا گذشت.
بعد از دو ماه، وقتی دیدم حتی دویست میلیون تومانم را هم نمیتوانم پس بگیرم، ظرف بنزینی تهیه کرده و به دفترش رفتم. قصدم کشتن او نبود، اما به خاطر عصبانیت روی وسایل داخل دفتر بنزین ریختم. در این لحظه او و پسرش با من درگیر شدند که بنزین روی آنها هم ریخت، وقتی پسرش مرا کتک زد و به زمین افتادم از شدت عصبانیت فندکی که در دستم بود را روشن کردم.
متهم جوان ادامه داد: بعد از آتشسوزی، از آنجا فرار کردم و چند روز بعد هم از مرگ مهدی با خبر شدم. من که میدانستم پلیس در تعقیبم است و به خاطر قتل بازداشت میشوم به شهرستان محل زندگیام رفتم و زمینی که داشتم را فروختم. با پول زمین شروع به ایرانگردی کردم، با خودم گفتم قبل از دستگیری بهتر است دیدنیهای ایران را ببینم و با پایان مسافرتم به تهران آمده و در رستورانی مشغول به کار شدم. من کارخانهدار بودم و وضع مالی خوبی داشتم اما نوسانات بازار باعث شد که ورشکسته شوم و درنهایت به اینجا برسم.
به دستور بازپرس جنایی، متهم در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.